من آن یکی را بیشتر می پسندم همان که وقتی می زنی اش انگار به چیز های خیلی مهم فکر می کنی انگار ذهنت مشغول است یک قرن همه ی نقاب های به درد نخورت را تقلید کردم و حالا  از هیچ کدامشان نمی ترسم و تو را زیر همه ی نقاب هایت به جا می آورم 

پل راه آهن یه آواز غمناکه تو هوا هر وقت یه قطار از روش رد می شه دلم می گه سر بذارم به یه جایی . آی خدا جونم آوازای غمناک داشتن چیز وحشتناکیه . واسه نریختن اشکامه که اینجور نیشمو وا می کنم و می خندم .   

" احمد شاملو"

همه چیز از یک هیچ شروع شد. یک هیچ که مثل لوبیای سحر آمیز رشد کرد و من از آن بالا رفتم و بعد و بعد ... غول بزرگ بود و کوچک فکر می کرد و تصور بسیار نادرستی از من داشت . من نه جک بودم نه کینگ کونگ . کارشناس ارشد هیچ چی هم نداشتم . همه چیز با یک هیچ تمام شد.